اهداف و اهمیت مدیریت

اهداف و اهمیت مدیریت
اهداف اصلی مدیریت عبارتند از :
1- به دست آوردن حداکثر نتایج با حداقل تلاش : هدف اصلی مدیریت تضمین حداکثر خروجی با حداقل تلاش و منابع است. اکنون چه در ایران و چه در سایر نقاط جهان هوشمندانه کار کردن یک الویت مهم است و مدیران باید برنامه ریزی کنند که چگونه با حداقل هزینه ممکن و حفظ کیفیت، بهترین ورودی مالی را داشته باشند.
مدیریت اساساً با تفکر و استفاده از منابع انسانی، مادی و مالی به گونه ای سروکار دارد که بهترین ترکیب را در پی داشته باشد. این ترکیب باعث کاهش هزینه های مختلف می شود.
2- افزایش راندمان عوامل تولید : با استفاده صحیح از عوامل مختلف تولید، می توان کارایی آنها را تا حد زیادی افزایش داد که با کاهش فساد، ضایعات و شکستن انواع و اقسام می توان به آن دست یافت که به نوبه خود منجر به صرفه جویی در زمان می شود. تلاش و پولی که برای رشد و شکوفایی شرکت ضروری است.
3- حداکثر رفاه برای کارفرما و کارمندان : مدیریت عملکرد صاف و هماهنگ شرکت را تضمین می کند. این به نوبه خود به ارائه حداکثر مزایا برای کارمند در قالب شرایط کاری خوب، سیستم دستمزد مناسب، طرح های تشویقی از یک سو و سود بیشتر برای کارفرما از سوی دیگر کمک می کند. در واقع یک شرکت با یک توان مالی ثابت نمیتواند خروجی بالاتر از استاندارد برای پرسنل خود داشته باشد. پرسنل با نقش آفرینی های خود هستند که کمک میکنند تا بالاترین درآمد برای شرکت شکل گرفته و در نتیجه آنها نیز در این درآمد شریک شوند.
برای آگاهی بهتر در این زمینه برندسازی کارفرما را حتما مطالعه نمایید.
4- بهبود انسانی و عدالت اجتماعی : مدیریت به عنوان ابزاری برای اعتلای و همچنین بهبود جامعه عمل می کند.
مدیریت از طریق افزایش بهره وری و اشتغال، استانداردهای بهتری از زندگی را برای جامعه تضمین می کند. از طریق سیاست های یکسان خود عدالت را تامین می کند. فرقی بین کارمند بالا و پایین وجود ندارد، آموزش و رشد افراد به انها انگیزه میدهد تا با هدف رشد به فعالیت خود ادامه دهند و این موضوع بسیار مهمی است.
اهمیت مدیریت
1- در دستیابی به اهداف گروهی کمک می کند : عوامل تولید را مرتب می کند، منابع را جمع آوری و سازماندهی می کند، منابع را به شیوه ای موثر برای دستیابی به اهداف یکپارچه می کند. تلاش های گروهی را به سمت دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده هدایت می کند. او یک رهبر است و حضور او در تمام بخش ها مهم و حیاطی است. کارمندان و کارگران با مشاهده مدیر در مسیر راه انگیزه خواهند گرفت.

با تعریف واضح هدف سازمان، هیچ اتلاف وقت، پول و تلاش وجود نخواهد داشت. مدیریت منابع نامنظم مردان، ماشین آلات، پول و غیره را به یک شرکت مفید تبدیل می کند. این منابع به گونه ای هماهنگ، هدایت و کنترل می شوند که شرکت در جهت دستیابی به اهداف تلاش می کند.
2- استفاده بهینه از منابع : مدیریت از تمام منابع فیزیکی و انسانی به طور مولد استفاده می کند. این منجر به کارآمدی در مدیریت می شود.
مدیریت حداکثر استفاده را از منابع کمیاب با انتخاب بهترین استفاده جایگزین ممکن در صنعت از بین مصارف مختلف فراهم می کند.
استفاده از افراد متخصص، حرفه ای و این خدمات منجر به استفاده از مهارت ها، دانش و استفاده صحیح از آنها می شود و از هدر رفتن آنها جلوگیری می کند. اگر كاركنان و ماشين آلات حداكثر توليد خود را داشته باشند، هيچ منبعي در كار نيست.
3- هزینه ها را کاهش می دهد : با برنامه ریزی مناسب و با استفاده از حداقل ورودی و دریافت حداکثر خروجی، حداکثر نتایج را از طریق حداقل ورودی به دست می آورد. این موضوع نیازمند شناخت صحیح مدیران نسبت به سیستم مالی و در خط تولید آنها است.

مدیریت از منابع فیزیکی، انسانی و مالی به گونه ای استفاده می کند که بهترین ترکیب را در پی داشته باشد. این به کاهش هزینه کمک می کند.
4- ایجاد سازمان یک صدا : عدم تداخل تلاش ها (عملکردهای صاف و هماهنگ). ایجاد ساختار سازمانی سالم یکی از اهداف مدیریت است که با هدف سازمان هماهنگ است و برای تحقق این امر، رابطه اقتدار و مسئولیت موثری برقرار می کند، یعنی چه کسی در برابر چه کسی پاسخگو است، چه کسی می تواند به چه کسی دستور دهد، چه کسی مافوق است. و چه کسانی زیردستان هستند.

شما با داشتن یک چارت سازمانی صحیح میتوانید به موفقیت دست یافته و در هر چالشی آگاه خواهید بود که چه کسی مسئول و پاسخگو خواهد بود. مدیریت پست های مختلف را با افراد مناسب، دارای مهارت ها، آموزش و صلاحیت مناسب پر می کند.
در سیستم صحیح شایستگی اهمیت دارد و گاهی فردی با سابقه کمتر ممکن است جایگاه بالاتری را کسب کند، وقتی شرایط یکسان باشد کسی که بیشترین تلاش و رشد را داشته است، شایسته ارتقاع و کسب جایگاه بهتر است والبته با مسئولیت بالاتر.
5- تعادل برقرار می کند : سازمان را قادر می سازد تا در محیط متغیر زنده بماند. با محیط در حال تغییر ارتباط برقرار می کند.
با تغییر محیط خارجی، هماهنگی اولیه سازمان باید تغییر کند. بنابراین سازمان را با تقاضای متغیر بازار/نیازهای متغیر جوامع تطبیق می دهد. مسئول رشد و بقای سازمان است.
6- ملزومات رفاه جامعه : مدیریت کارآمد منجر به تولید اقتصادی بهتر می شود که به نوبه خود به افزایش رفاه مردم کمک می کند. مدیریت خوب با اجتناب از هدر دادن منابع کمیاب، کار دشوار را آسان می کند.
استاندارد زندگی را بهبود می بخشد. سود را افزایش می دهد که برای کسب و کار مفید است و جامعه با ایجاد فرصت های شغلی که درآمدی در دست دارد، حداکثر بازده را با حداقل هزینه به دست می آورد. سازمان با محصولات و تحقیقات جدید مفید برای جامعه عرضه می شود.

این معنای اصلی صرفه جویی است، تولید با کیفیت میزان سود را بالا میبرد و در مقابل تقاضا را در بازار کاهش میدهد، سود آوری در خدمات پس از فروش ظاهر میشود و علاوه بر مردم، شرکت نیز سود بیشتری خواهد کرد.
در ادامه مدیریت و مدیریت اجرایی
مقاله مرجع : مدیریت چیست ؟
دیدگاهتان را بنویسید