مدیریت ادراک چیست

مدیریت ادراک چیست
مدیریت ادراک چیست و چرا برای شرکت ها بسیار مهم است
ما اغلب این اصطلاح را می شنویم، ادراکات مهم تر از واقعیت هستند که در رسانه ها و کتاب های درسی رفتار سازمانی مطرح شده است.
علاوه بر این، ما همچنین برمی خوریم که چگونه بازاریابان و کارشناسان برندینگ اغلب به مدیریت ادراک می پردازند که در آن جو مثبتی را برای فروش محصولات خود در بازار ایجاد می کنند.
علاوه بر این، ما همچنین می خوانیم که چگونه بازارهای سهام و معامله گران سهام اغلب سفارشات خرید و فروش خود را بر اساس تصورات شرکت های سهامی عام قرار می دهند. بنابراین، مدیریت ادراک چیست و چرا برای سازمان ها اهمیت دارد.
اولاً، ادراک این است که ما در مورد یک شخص، موقعیت، رویداد یا هر چیز خاص بر اساس محرک هایی که دریافت می کنیم و احساسات و افکاری که در مورد آن موجود داریم، چگونه فکر می کنیم.
توجه داشته باشید، موجودیت مورد نظر ممکن است آن چیزی باشد که ما آنها را درک می کنیم یا نباشد و اینجاست که مدیریت ادراک مهم است، زیرا صرف نظر از واقعیت، ما یا آن موجود را به شیوه ای مطلوب درک می کنیم یا یک ادراک منفی داریم.
بنابراین، هنر و علم مدیریت ادراک همه چیز در مورد این است که چگونه نهادها تصور مطلوبی از خود برای سهامداران خود ایجاد می کنند، خواه کارکنان آینده نگر، سهامداران، مصرف کنندگان و جامعه به طور کلی. بنابراین، سازمان ها باید اطمینان حاصل کنند که توسط ذینفعان خود به خوبی درک می شوند.
نمونه های دنیای واقعی از مدیریت ادراک موفق
این نه تنها شرکت ها، بلکه هر نهاد دیگری هستند که باید ادراکات را مدیریت کنند. در نگاه به مشاغل شرکتی خود، با موقعیت هایی مواجه شدیم که برای کارفرمایان ما مهم بود که ادراک کارکنان را در مورد آن مدیریت کنند.
به عنوان مثال، درست از طراحی لابی که در آن بازدیدکنندگان میتوانستند پذیرایی شوند و موسیقی بی کلامی که پخش میشد، کارفرمایان ما اطمینان حاصل کردند که هم کارمندان و هم بازدیدکنندگان درک مثبتی دارند و فضای محیط به این معنی است که صرف نظر از اینکه واقعیت چیست، حداقل برداشت ها مثبت بود.
جدای از این، ما همچنین در جلسات آموزشی در مورد اهمیت ادراکات و اینکه چرا درگیر شدن در مدیریت ادراک ضروری است، یاد گرفتیم.
به عنوان مثال، در یکی از این آموزشها، مربی ما گفت که چگونه میتوانست از یک موقعیت بد جلوگیری کند، او در زمانی که در بانکی کار میکرد که با بحران نقدینگی مواجه بود و سپردهگذاران آن برای برداشت پول خود هجوم آوردند، جلوگیری کرد.
او اشاره کرد که چگونه مدیر بانک یک بخش از اسناد مالی و بستههای اسکناس را روی یک میز به نمایش گذاشت تا همه ببینند تا مشتریان وحشت زده را متقاعد کند که پولشان امن است. به این ترتیب، صرف نظر از اینکه واقعیت چیست، مدیر بانک اطمینان حاصل کرد که وضعیت توسط مدیریت ادراک ماهرانه اداره می شود.

واقعیت باید با تصویر مطابقت داشته باشد و باید ماده ای برای تبلیغات وجود داشته باشد
با این حال، اینطور نیست که مدیریت برداشت ها در کوتاه مدت یا فوری بدون ایجاد مزایای بلندمدت کافی است.
به عنوان مثال، دولت کنونی هند اغلب توسط منتقدانش به مدیریت ادراکات متهم می شود و نه ایجاد ثروت برای همه در واقعیت.
همچنین متهم به بازاریابی و مدیریت ادراک تقریباً در همه حوزه ها بدون داشتن چیزی برای نشان دادن است.
علاوه بر این، در دنیای الکترونیکی و دیجیتالی ما، مدیریت ادراکات به جای ایجاد روایتهای طولانیمدت، عمیق و بادوام، اغلب آسان است.
در واقع، با قدرت رسانه های بصری که در آن یک تصویر به جای هزاران کلمه صحبت می کند، واضح است که می توان به راحتی ادراک را مدیریت کرد.
در تمام این انتقال و مصرف مست کننده اطلاعات، اغلب بینندگان و خوانندگان از طریق مدیریت ادراک قربانی جنگ اطلاعاتی می شوند و از این رو، از منظر صرفاً اخلاقی، باید محدودیت هایی برای مدیریت ادراک وجود داشته باشد و یا در غیر این صورت، این خطر وجود دارد که از دست دادن نقشه به طور کلی اتفاق افتد.
وعده و خطر مدیریت ادراک در عصر دیجیتال
در واقع، در عصر دیجیتال کنونی، مدیریت ادراک و جنگ اطلاعاتی چنان بیداد میکند که گاهی اوقات جدا کردن افسانه از واقعیت و تصویر از واقعیت دشوار است.
اینجاست که بازاریابهای زیرک و رهبران کسبوکار میتوانند وارد عمل شوند و اطمینان حاصل کنند که محتوایی برای داستان و روایتی برای برندسازی وجود دارد. به عبارت دیگر، برای ایجاد ارزش بلندمدت و سازمانها و کمپینهای بازاریابی واقعاً پایدار، این رهبران میتوانند به قول خود عمل کنند و اطمینان حاصل کنند که واقعیت با تصویر مطابقت دارد.
در واقع، عصر دیجیتال چالشهای متعددی را برای همه ذینفعان ایجاد کرده است که در آن سرعت رویدادها به حدی است که حتی استادان مدیریت ادراک نیز میتوانند طرح را در مورد ایجاد برداشتهای مطلوب از دست بدهند.
علاوه بر این، بدون هیچ گونه کنترل و تعادلی برای جلوگیری از افراط در آن ها، حتی تصورات نیز می تواند بر آنها اثر معکوس داشته باشد.
به همین دلیل است که مدیریت ادراک در صورتی که نه تنها در کوتاه مدت بلکه در بلندمدت موفق شود، باید از ساختار و قوانینی پیروی کند.
با توجه به حجم زیاد اطلاعات، ایجاد ادراکات مثبت بدون اینکه مصرف کنندگان با رگبار بی وقفه اطلاعات بمباران شوند، دشوار است. به نوبه خود، این منجر به خستگی و خاموش شدن توسط مصرف کنندگان می شود که کل هدف را شکست می دهد.
برداشت های اولیه و بلند مدت
در نهایت، در حالی که ما به راحتی در نگاه اول عاشق می شویم و اولین برداشت ها بهترین برداشت ها هستند، باید به این واقعیت توجه داشته باشیم که برای مزایای طولانی مدت و روابط پایدار، برای ما مهم است که نه تنها ادراکات مثبت ایجاد کنیم، بلکه همچنین آنها را از طریق اقدامات مبتنی بر واقعیت تقویت کنید و سپس یک حلقه مثبت از اقدام، بازخورد و تقویت را که منجر به اقدامات پایدارتر می شود، به فعلیت برسانید.
برای نتیجه گیری، در زمان تکمیل برند، مدیریت ادراک برای شرکت ها و سایر نهادها مهم می شود.
سرفصل اصلی مقالات برند :
![]() |
تعریف برند |
دیدگاهتان را بنویسید